غربت کرونایی معلولان در عصر کرونا/ اشتغال با عزت زیر آسمان شهر
تاریخ انتشار: ۲۰ بهمن ۱۳۹۹ | کد خبر: ۳۰۹۴۰۸۰۹
خبرگزاری فارس_ کتایون حمیدی: یک سال از شیوع «ویروس کرونا» می گذرد، ویروسی که در این مدت زندگی و معیشت همه افراد جامعه را تحت تاثیر قرار داده و سبک زندگی جدیدی را به آنها تحمیل کرده است.
در این میان افرادی هم وجود دارند که به دلیل شرایط جسمی و روحی حتی در شرایط عادی نیز با چالش های مواجه اند و برای گذران زندگی و امور روزمره و حتی ترددشان در شهر نیازمند کمک گرفتن از دیگران هستند، اما حالا با فراگیری پاندمی کرونا نه تنها زندگی، بلکه امرار معاششان نیز به مراتب دشوارتر شده است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
صحبت از قشر معلول جامعه است، قشری که بیشتر از بقیه مردم در برابر کرونا به محافظت نیاز دارند اما در برنامه های حمایتی نه تنها به این افراد توجه چندانی نشده بلکه عملا در هیاهوی مشکلات ناشی از کرونا فراموش شدهاند.
«معیشت معلولان صد در صد کاهش پیدا کرده است. اکثر معلولان شغل ثابت ندارند و شغلهای کاذب و نیمه وقت دارند که متاسفانه در اثر کرونا نیز اکثر شغلهای معلولان آسیب دیده است». این مطلب را کامران عاروان، رئیس جامعه معلولین کشور گفته است.
برای بررسی وضعیت میدانی برخی از دستفروشان توانخواه به سراغ تعدادی از آنها در محلههای مختلف تبریز میرویم تا درباره شریط زندگیشان در عصر کرونا با آنها گفتوگو کنیم.
مقصد اول: سنگ فرش تربیت
در گوشهای از یک ساختمان قدیمی ایستاده، کاپشن کهنه و رنگ پریده ای بر تن دارد، صورتش از شدت سرما سرخ شده، گاهی عصای سفیدش را به زمین میکوبد و از رهگذرانی که بدون توجه به او رد میشوند، میخواهد تا کبریتی بخرند.
نامش مجید اخوان و متولد سال ۱۳۶۴، جوان روشن دلی که اخیرا ازدواج کرده است. او از ساعت ۱۰ صبح تا ۷ عصر در سنگفرش تربیت دستفروشی میکند، خودش که می گوید دوست دارد عین مردم عادی، ۸ ساعت کار کند، ۸ ساعت با خانواده خود سپری کند و ۸ ساعت هم بخوابد.
مجید ۹ سالی می شود که از طریق دستفروشی امرار معاش می کند. او در تابستان جوراب و در زمستان هم کبریت میفروشد.
میگوید: «درآمد ثابت و خوبی ندارد ولی در عوض خدا خیلی هوایش را دارد. گاهی از شدت سرما، فکام قفل میشود و حتی نمیتوانم با صدای بلند کبریتهایم را بفروشم».
مجید دوست ندارند دستش را جلوی بقیه دراز کنند، او گدایی را زشت و مزموم می داند؛ بنابرین ترجیح می دهد دست فروشی کند ولی هرگز گدایی نکند.
او در این خصوص می گوید: «مردم زیادی هستند که فقط پول میدهند و کبریتی نمیخواهند ولی من پول آنها را پس میدهم زیرا این حس بدی به من میدهد و اصلا دوست ندارم کسی به من نگاه تکدیگر داشته باشد زیرا من تا به امروز با زور بازوی خودم تلاش کردم و جز خدا محتاج کسی نبودم».
او ادامه می دهد: «باور کنید خوشبختی در همه جا هست و فقط کافیست با جان و دل نگاهش کنی و شاید از نظر عامه، من یک بدبخت باشم ولی به عقیده خودم من یک جوان خوشبخت هستم که آن بالایی، من را لایق این دانسته است که در این جهان فرصت زندگی دهد».
مقصد دوم: میدان ساعت
مادرزادی از ناحیه دست و پا دچار معلولیت است، چند دفعهای به زحمت ترازو را تنظیم میکند. در نگاهش مهر موج میزند. با معصومیت خاصی از مردم میخواهد تا خودشان را وزن کنند، واژه قابل توجهی برای عرضه کارش ندارد زیرا صحبت کردن برایش سخت است.
روی ترازو می روم و خودم را وزن میکنم و سوالاتم را میپرسم. آقای همتی میگوید: «دو ساعتی است که اینجا هستم ولی جز شما، کسی خودش را وزن نکرده است، البته اکثر خانمها وزن ایدهآل دارند ولی نمیدانم چرا آقایان علاقهای به وزن کردن خود ندارند».
آقای همتی نیز با وجود همه سختی ها و مشکلات حاضر نیست دستش را پیش کسی دراز کند. او می گوید: «دوست ندارم تا خانوادهام فکر کنند که یک سرپرست بیغیرت دارند بلکه میخواهم همیشه روی من حساب باز کنند و بدانند که یک حامی دارند که نان حلال سر سفرهاشان می برد».
البته تعدادی از معلولان نیز تمایلی به گفتوگو ندارند و خجالت میکشند.
یکی از این معلولان اجازه نمیدهد تا عکسی از او بگیریم زیرا میگوید که فرزندش فکر میکند، پدرش در یک اداره کار میکند و اگر ببیند که در گوشه خیابان نشسته و در حال جوراب فروشی است، ناراحت میشود یا معلول دیگری که در اطراف استانداری گاری به دست به این طرف و آن طرف میرود تا باری را حمل کند، نه میخواهد عکسی از او منتشر و نه نامی برده شود چراکه گمان میکند مانند برخی مسوولان نزدیک انتخابات به سراغشان رفتهایم تا عکس یادگاری با او بگیریم!
مقصد سوم: بازار شیشهگر خانه
«وقتی بچه بودم و فهمیدم که با بچههای هم سن و سالم کمی متفاوت هستم، غصه خوردم،حس میکردم که هیچ کاری از دست من برنمیآید ولی مادرم آن زمان یک حرفی به من زد که همیشه آویزه گوشم هست و آن این بود که فردی که بتواند کاری کند ولی خود را سربار جامعه بداند و هیچ کاری نکند از رحمت خدا دور خواهد شد». اینها را «حاج رسول» میگوید.
زیر سردَرِ بازار شیشهگر خانه نشسته و خیارشور و برگ مو میفروشد. ۵۶ سال دارد، متاهل و دارای سه فرزند است. هر روز از منطقه اندیشه به بازار تبریز میآید و ۲۱ سالی است که در این منطقه دستفروشی میکند.
او میگوید: «همه ما چه پولدارترین فرد شهر و چه منِ فقیر ۲۴ ساعتمان را شب میکنیم، جوانیمان میگذرد و میل خواستنهای زیادی در ما فروکش میکند و یک روزی به یک عکس روی اعلامیه تبدیل شده و در همین سردر چسبیده میشود پس بهتر است که تا جان داریم آن را در راه حلال صرف کنیم».
مقصد چهارم: روبه روی استانداری آذربایجانشرقی
در دوران نوجوانی و همزمان با تحصیل، در یک تولیدی جعبه کار هم میکرده، اما در اثر یک سانحه برق گرفتگی، همه انگشتان دستش قطع می شود. کاپشن سفیدی بر تن دارد و دستهایش را زیر آستین کاپشناش پنهان کرده است.
اسمش علی است. اگرچه جسما ۴۵ ساله است اما چهرهاش خیلی بیشتر نشان میدهد. او هر روز ساعت ۶ صبح از خانهاش که در منطقه سهند است به بازار آمده و بیش از ۱۲ ساعت کار میکند. درآمد آنچنانی ندارد و از یک طرف هم باید جهیزیه دخترش را هم تهیه کند تا شرمنده خانوادهاش نباشد.
علی به برکت کسب روزی حلال بسیار اعتقاد دارد و می گوید: «کار، عار نیست و کاش همه به این باور برسند ولی هر کاری هم کار نیست و بهترین کار همان کاری است که برای کسب روزی حلال باشد».
مقصد پنجم: خیابان رضایینژاد
سال هاست حضور مادر و پسری دستفروش در کنار خیابان منتهی به رضایینژاد و حافظ خودنمایی می کند.
هادی مادرزادی از ناحیه دست و پا معلول است. مادرش به خاطر اینکه هیچ خطری هادی را تهدید نکند و البته کمک حال او هم باشد هر روز صبح با پای پیاده پسرش را با ویلچر به این منطقه میآورد تا دستمال کاغذی بفروشند.
هادی ۳۷ سال دارد و لباسهای زهوار در رفتهای بر تن دارد؛ برای در امان ماندن از سرمای زمستان پاهایش را زیر پتو پنهان ساخته و به همراه مادرش در کنار مسجد محله بساط پهن کرده اند و در انتظار عابرانی هستند تا شاید از آنها دستمال کاغذی خریداری کنند.
چادر مادر هادی نیز دست کمی از لباس پسرش ندارد. او از نگاههای نامناسب و پچ پچهای ترحمی گلایه میکند و دوست دارد تا یک کانکس برای فروختن میوه داشته باشد تا بلکه از این راه هزینه زندگی خود و پسرش را مهیا کند.
مقصد ششم: آبرسان
اگر از مسیر آبرسان عبور کرده باشید حتما با یک پسر دارای مشکل سندروم داون مواجه خواهید شد، پسری که جلوی یک مغازه شیک لباس فروشی نشسته و بیسکوئیت و فرفره میفروشد.
میانه خوبی با دوربین و عکس ندارد و نمیتواند به خوبی حرف بزند و تنها چند کلمه «تورا خدا، بخر» را میتواند ادا کند.
مقصد هفتم: هفت تیر، روبروی بیمارستان شمس
اگر مسیرتان به این سمت خورد حتما یک گاری میوه فروشی را روبروی بانک رفاه خواهید دید که یک جوان معلول روی آن میوههای خوشرنگ میفروشد.
او یکی از میوهفروشهایی است که اجازه میدهد تا خودت تک به تک میوهها را انتخاب کنی و حتی اگر بعد از خوردن میوهها خوشت نیامد، میتوانی پس بدهی.
نامش رامین است و ۳۸ سال دارد، او متأهل است و یک فرزند خردسال هم دارد. رامین از ناحیه پا، دست و زبان دچار معلولیت است و باید به حرفهایش دقت کنید تا متوجه شوید چه می گوید.
به گفته خودش مشتریهای ثابتی دارد و هر کسی یکبار از او خرید کند دیگر مشتری اش میشود ولی این روزها کرونا بر مشکلاتش افزوده است، دیگر مثل گذشته کسب و کارش نمیچرخد و تعداد مشتری هایش کاهش یافته است.
او میگوید: «شاید اگر معلول نبودم، اینقدر با خدا رفیق نبودم، شاید قدر زندگی را نمیدانستم ولی الان بیشتر از هرکسی از حال خوش مردم حالم خوب میشود و حتی شاید باورتان نشود ولی من در میان بوی عطر این میوهها هم میتوانم خدا را ببینم و حس کنم».
نجابت و معرفت رامین زبانزد اهالی این محله است. یکی از مغازه داران در مورد او می گوید: «رامین فردی است که اگر یک خانم از او خریدی کند حتما پلاستیکهای میوه را تا ماشین آن خانم حمل میکند و حتی بارها پیش آمده که مشتری رامین یک فرد معلول بوده و او با آن شرایط، وسایل مشتریاش را حمل کرده است».
رامین فقط یک خواسته دارد و آن یک کیوسک کوچک برای فروش میوه در فصل زمستان است زیرا به قول خودش، گاهی سرمای تبریز دستفروش نمیشناسد و چنان به بدنم رخنه میکند که توانایی اندک حرکتیام را هم از من میگیرد.
مقصد هفتم: ولیعصر تبریز
معمولا در ابتدای سنگ فرش ولیعصر بساط جورابفروشی و دستمال کاغذی دارد؛ دو بار به محلی که او میایستاد، رفتم ولی هیچ خبری از او نبود تا اینکه یکی از صاحب مغازههای آن خیابان خبر داد که او در اثر کرونا فوت شده است.
مقصد هشتم: فردوسی تبریز (بازار)
در مسیر خیابان تربیت به سمت فردوسی از ساعت ۱۰ صبح تا ۸ شب دختر ویلچرنشینی را خواهید که جوراب مردانه میفروشد، او معلولیت جسمی دارد و از کودکی با ویلچر هم نشین شده است. علاوه بر پاهایش، توانایی حرکت دستهایش را هم ندارد و به سختی میتواند صحبت کند به طوریکه هیچ کدام از جملات اش را نمیتوان متوجه شد.
نامش فاطمه و ۴۰ سال دارد. او قیمت جورابها را با حرکات دست خود به مشتری نشان میدهد و چند سالی است که خرج خودش را از طریق فروش جوراب مردانه به دست میآورد.
از فاطمه میخواهم تا خواستهای که در دل دارد را به گونهای به من بفهماند که با دست روی ویلچر خود میزند و با صداهای نامعلوم نشان میدهد که از ویلچر کهنهاش خسته شده است.
زندگی 75 هزار معلول در آذربایجان شرقی
اما بهزیستی آذربایجان شرقی چه اقداماتی در خصوص کنترل و به حداقل رساندن اثرات ناشی از شیوع ویروس کرونا برای جامعه هدف خود انجام داده است؟
مدیرکل بهزیستی آذربایجانشرقی می گوید: «۷۵ هزار نفر تحت پوشش بهزیستی آذربایجان شرقی، مستمری بگیر بوده و یا از خدمات غیرمستمری بهزیستی بهره مند هستند».
فرگل صحاف با اعلام اینکه، ۲۸۰۰ شغل ویژه معلولان و مددجویان تحت پوشش این نهاد در استان با پرداخت تسهیلات کرونایی تثبیت و حفظ شد، ادامه می دهد: «این تسهیلات در قالب وامهای کم بهره و صندوق ولایت، ودیعه های مسکن بلاعوض و همچنین تسهیلات پایین با بهره ۱۳درصدی به مددجویان پرداخت شد».
او این را هم اضافه می کند: «تاکنون بیش از ۲۵۰ هزار بسته غذایی به ارزش تقریبی هر بسته ۳۰۰ هزار تومان توسط مراکز غیردولتی وابسته به بهزیستی برای مددجویان توزیع شده است».
به گفته مدیر کل بهزیستی استان، یکی دیگر از فعالیتهای حمایتی برای مددجویان معلول این است که به هر کارآفرینی که مددجوی معلول را استخدام کند، به ازای به کارگیری هر معلول، ۵۰ میلیون تومان پرداخت میشود و کارآفرینان میتوانند تا ۴۰ مددجوی معلول را استخدام و از این حمایت بهره مند شوند.
اگرچه کرونا اشتغال افراد عادی جامعه را نیز تحت تأثیر قرار داده اما بی تردید معلولان جزو اقشاری هستند که بیشترین آسیب را از جانب کرونا دیده اند، اکثر آنها یا خانه نشین شدهاند و یا به دلیل هزینه های بالای زندگی، مشکلاتشان دوچندان شده است.
سبک زندگی معلولان در عصر کرونا، امکانات و شیوههای جدیدی را میطلبد که برایشان فراهم نیست. بی تردید با امکانات قطره چکانی هم نمی توان نیازهای آنها را رفع کرد. حالا اگر مسوولان هیچ اقدام اساسی برای این قشر از جامعه نکنند، تکلیف آنها چیست؟ آیا باید همچنان با شغل های کاذب و دستفروشی کسب حلال کنند؟
برای دیدن عکس های این گزارش اینجا را کلیک کنید.
انتهای پیام/۶۰۰۲۷
منبع: فارس
کلیدواژه: معلولان سبک زندگی جامعه خبرگزاری فارس فارس تبریز اشتغال معیشت ولیعصر تبریز میدان ساعت خیابان تربیت مددجو بهزیستی استخدام ودیعه مسکن مسکن بازار تاریخی تبریز دستفروشی عکس کبریت مجید اخوان ویروس آذربایجان شرقی او می گوید میوه ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.farsnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فارس» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۰۹۴۰۸۰۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
موج مهاجرت پرستاران؛ عمان ۶ برابر ایران حقوق میدهد
به گزارش خبرآنلاین، با آن که کشور با کمبود ۱۰۰ هزار پرستار مواجه است، وزارت بهداشت حاضر نیست حدود ۲۰ هزار پرستارِ طرحی را که طرح خود را گذراندهاند و در دوره کرونا نیز سنگ تمام گذاشتند، به کار گیرد.
همشهری آنلاین در گزارشی نوشت: پرستاری، یکی از مهمترین مشاغل است که مستقیما با سلامت و جان مردم سر و کار دارد اما مشکلات شغلی و معیشتی این گروه که هر سال تنها وعده بهبود آن از سوی مسئولان داده میشود، طاقت پرستاران را بریده است.
ساعتهای کاری زیاد، حجم سنگین کار، شیفتها و اضافهکاریهای اجباری و با دستمزد اندک، فرسایشی بودن این شغل، اجرا نشدن قوانین اصلاح حقوق و مزایا، تاخیرهای همیشگی در پرداخت معوقهها، کارانه های زیر یک میلیون تومان و حقوقهای ناچیز ۱۲ تا ۱۴ میلیون تومانی موجب شده که خیلی از پرستاران با وجود علاقه به حرفهشان و با این که در این زمینه تحصیلات و دانش دارند، عطای این شغل را به لقایش ببخشند.
طی سالهای اخیر شاهد چندین موج مهاجرت پرستاران از کشور و یا تغییر شغل آنها بودهایم. مشکلات شغلی پرستاران تا حدی طاقتفرسا شده که این روزها مدام خبر استعفای دسته جمعی آنها از مراکز درمانی را میخوانیم و میشنویم. هفته گذشته بود که ۴۳ نفر از پرستاران اتاق عمل و بیهوشی بیمارستان شهدای تجریش تهران استعفای دستهجمعی دادند. اواخر فروردین هم ۲۲ پرستار بیمارستان تخصصی طالقانی چالوس به صورت گروهی استعفا دادند. به این لیست باید پرستاران بیمارستان طالقانی آبادان و چند مرکز درمانی یزد را هم اضافه کرد که استعفای دستهجمعیشان در ماههای گذشته خبرساز شد. اتفاقی که در یک سال گذشته بارها در مراکز درمانی مختلف رخ داد.
۲۰ هزار پرستار طرحیِ بلاتکلیف
سوی دیگر این ماجرا پرستارانی هستند که دوره طرح خود را در دوران پاندمی کرونا گذراندند و وزارت بهداشت نیز قول جذب و استخدام آنها را داد، اما بعد از فروکش کردن کرونا به وعدههای خود عمل نکرد و آنها را به حال خود رها کرد. پرستارانی که جان خود را کف دست گرفتند و حتی تعداد زیادی از آنها به دلیل ابتلا به کرونا جان خود را از دست دادند.
سید محمد علوی، پرستار بالین و فعال صنفی حوزه پرستاران در گفتگویی به این موضوع اشاره میکند که با وجودِ کمبود بیش از ۱۰۰ هزار پرستار در کشور، وزارت بهداشت حاضر نیست ۲۰ هزار پرستار را که طرح خود را در دوره کرونا گذراندهاند و به پرستاران طرحی شناخته میشوند، جذب کند.
علوی میگوید: این پرستاران در دوره مخوف کرونا ایثار کردند و به جامعه خدمت کردند. آنها میتوانستند طرحشان را به تعویق بیندازند اما ازخودگذشتگی کردند و طرح خود را زودهنگام شروع کردند که کارها روی زمین نماند. ما تعداد زیادی دانشجوی ترم ۸ داشتیم که درسشان تمامنشده، طرحشان را شروع کردند و در دل کرونا رفتند.
پرستارانی که با سابقه ۲۰ ساله، شرکتی هستند
در دوره کرونا تعدادی از پرستاران به تازگی طرح خود را به اتمام رسانده بودند، اما مسئولان با دادن فراخوان و بستن قرادادهای کوتاهمدت ۶ ماهه و وعده استخدام و تامین امنیت شغلی، آنها را هم نگه داشتند. چون بیمارستانها به شدت دچار کمبود نیرو بود. این را علوی میگوید و ادامه میدهد: وعدهها باعث شد که خیلی از پرستارها با وجود اتمام طرحشان ماندند و کار کردند. اما بعد از پاندمی کرونا با کملطفی و بیمهری مسئولان مواجه شدند.
این فعال صنفی پرستاران میگوید: ما الان حدود ۲۰ هزار نیروی پرستار کارکشته داریم که ۴ سال درس خواندهاند و برادری خود را هم در بحران کرونا ثابت کردند، اما وزارت بهداشت آنها را به کار نمیگیرد. در این میان پرستارانی هم داریم که بیش از ۲۰ سال سابقه کار دارند، اما هنوز شرکتی هستند و تبدیل وضعیت نشدهاند.
از تغییر شغل تا مهاجرت به کشورهای عربی
میانگین حقوق پرستاران با در نظر گرفتن سابقه فعالیت آنها بین ۱۲ تا ۱۵ میلیون تومان است. این را فعال صنفی حوزه پرستاران میگوید و ادامه میدهد: پرستاران باید چند جا کار کنند تا بتوانند زندگی خود را بگذرانند. خیلی از آنها هم تغییر شغل دادهاند؛ در تاکسی اینترنتی کار میکنند، آنلاینشاپ زدهاند و ... . فقط هم معیشت پرستاران مشکل ندارد. ما همکار پزشک داریم که هنوز پروانه مطب خود را نگرفته و بعد از شیفت درمانگاه مسافرکشی میکند.
علوی میگوید: مشکلات معیشتی پرستاران و عدم اجرای تبدیل وضعیت آنها باعث شده که خیلی از آنها اقدام به مهاجرت کنند. حقوق و مزایای پرستارانی که به عمان مهاجرت کردهاند، ۶ برابر حقوق یک پرستارِ فعال در ایران است.
او میگوید: متاسفانه پرستارانِ کشورهای حاشیه خلیج فارس را ایران دارد تامین میکند. چون الان بیشترین مهاجرت پرستاران به کشورهای حاشیه خلیج فارس است. ما این همه نیرو تربیت نکردیم که راحت، آنها را به حاشیه خلیج فارس و اروپا و ... بفرستیم و خودمان دچار کمبود باشیم. مساله این است که کمبود پرستار در نهایت به سلامت مردم آسیب میزند. نه به کس دیگری.
هر ساعت اضافهکاری ۱۵ هزار تومان!
قانون تعرفه خدمات پرستاری، یکی از قوانین اصلاح حقوق پرستاران بود که در سال ۱۳۸۶ به تصویب رسید اما هرگز عملیاتی نشد. تا این که در سال ۱۴۰۰ خود مقام معظم رهبری ورود کردند. با این حال این قانون هرگز به سرانجام نرسید. فعال صنفی حوزه پرستاران میگوید: این قانون که گفته میشود اجرایی شده، با چیزی که در شیوهنامه آن آمده است، خیلی تفاوت دارد. درواقع فقط دارند کارانه ادوار قبل را به اسم تعرفه خدمات پرستاری پرداخت میکنند. الان بیشترین مهاجرت پرستاران به کشورهای حاشیه خلیج فارس است. ما این همه نیرو تربیت نکردیم که راحت، آنها را به حاشیه خلیج فارس و اروپا و ... بفرستیم
علوی توضیح میدهد: تعرفه خدمات پرستاری، یک قانون است که دهها بار از سوی خود حاکمیت ضمانت اجرایی گرفته است. مقام معظم رهبری بارها در روزهای پرستارِ سالهای مختلف به مسئولان تاکید کردند که این قانون را اجرا کنند. با این حال این قانون هنوز اجرا نشده است. یکی از تاکیدهای رهبری این بود که: «با کادر سلامت ایام کرونا نباید مانند کارگر فصلی رفتار شود.» اما متاسفانه وزارت بهداشت دقیقا فصلی برخورد کرد و بعد رفع نیازش در دوره کرونا به آنها گفت: «به سلامت»!
به گفته علوی، هر پرستار علاوه بر ۱۷۰ تا ۱۸۰ ساعت کار موظفی در ماه، باید ۱۵۰ تا ۲۰۰ ساعت هم اضافهکاری داشته باشد. اما مبنای پرداخت هر ساعت اضافهکاری آنها فقط ۱۵ هزار تومان است! آیا این مبلغ با این حجم از فشار کار و فرسایشی بودن این شغل عادلانه است؟ این نشان میدهد که نظام پرداخت وزارت بهداشت نیاز به بازنگری جدی دارد.
لزوم احیای قانون حمایت از مدافعان سلامتِ ایام کرونا
وزارت بهداشت به تازگی اعلام کرده که در سال ۱۴۰۳ قصد استخدام ۲۵ هزار نیرو را دارد. در این میان، تعدادی از فعالان صنفی پرستاری در نامهای به ابراهیم رئیسی، رئیسجمهوری از او خواستهاند که برای حل مشکل شغلی پرستاران، طرح استفساریهای به مجلس ارائه دهد و این استفساریه پس از دریافت موافقت مجلس، به وزرات بهداشت ابلاغ شود و دستور دهد که وزارت بهداشت از منابع مالی خود، پرستاران طرحی را به کارگیری کند. هر پرستار علاوه بر ۱۷۰ تا ۱۸۰ ساعت کار موظفی، ماهانه باید ۱۵۰ تا ۲۰۰ ساعت هم اضافهکاری داشته باشد. اما مبنای پرداخت هر ساعت اضافهکاری فقط ۱۵ هزار تومان است!
علوی میگوید: وزارت بهداشت هم توان اجرایی این کار را دارد و هم پولش را. حتی اصرار داریم که این استفساریه در لایحه بودجه سالانه هم گنجانده شود. اگر این اتفاق رخ دهد، گام بزرگی در جهت کاهش مشکلات جامعه پرستاری برداشته خواهد شد.
این فعال صنفی حوزه پرستاران میگوید: درضمن ما قانونی داریم که در دوران کرونا به نام قانون "حمایت از ایثارگران و مدافعان سلامت در ایام کرونا" که در ستاد ملی کرونا وضع شد. خواسته ما احیای این قانون است. البته بدون برگزاری هیچ آزمونی برای پرستاران. آزمون این نیروها همان کرونا بود و نیاز نیست دوباره در آزمونی شرکت کنند. حتی اگر مهارت نداشتند، در دوره کرونا کاملا کارآزموده و کارشناس شدند و اتفاقا الان به درد دسیستم میخورند.
۴۷۲۳۶
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1901641